همۀ مردها، همۀ زن‌ها، همۀ پسرها، همۀ دخترها، همۀ ایرانی‌ها، همۀ دانشجوها، همۀ فلان‌ها، همۀ بهمان‌ها. هر جمله‌ای را که این‌طوری شروع می‌شود، اگر جملۀ خبری و ایجابی است، رها کنید و ادامه‌اش را نخوانید! به‌جز ذاتیات ماهوی انسان -که خیلی محدود است و ویژگی‌هایی غیرقابل انفکاک از انسان بما هو انسان را شامل می‌شود، مثل تفکر حداقلی یا تکلم در ذهن بر اساس مفاهیم- هیچ صفتی را نمی‌شود به‌همۀ انسان‌ها یا همۀ افراد یک قشر بسیار وسیع نسبت داد. دلیلش هم روشن است. هر ویژگی که گفته می‌شود، ریشه در شرایطی دارد، و تغییر شرایط می‌تواند آن خصلت‌ها را هم تغییر دهد، و احتمالاً در مواردی به‌دلیل شرایط متفاوت، خصلت‌ها با آن‌چه در گزاره‌های کلی گفته می‌شود متفاوت است.

چند وقت پیش به‌یک وبلاگ‌نویس که ژست تحلیل‌هایی در علوم انسانی می‌گرفت و البته حرف‌های به‌دردنخوری می‌زد، گفتم که اگر تمایل به صدور احکام کلی و ایجابی دربارۀ انسان یا قشر وسیعی از انسان‌ها دارد، راهش را از علوم انسانی جدا کند. به‌من گفت که در حدی نیستم که اظهار نظر کنم چه‌کار بکند و چه‌کار نکند. از پاسخش متقاعد شدم که از اساس روی دیواری اشتباهی دارم یادگاری می‌نویسم. اما می‌توانم به‌شما در این باره تذکر بدهم. چون گاهی چیزهایی دیده‌ام که تعجب کرده‌ام. مثلاً فردی که فکر می‌کردم آدم بالغ و فهمیده‌ای باشد، به‌خاطر یک‌هم‌چین حرف نپخته و نسنجیده و غیر مدلل و غیر مبرهنی، برایش این باور ایجاد شده بود که همۀ افراد فلان قشر، واجد فلان ویژگی هستند. دلیل باورش هم این بود که یک‌نفر از همان قشر به‌آن اقرار کرده است. حال آن‌که حتی اگر یک‌نفر از قشر خاصی بگوید همۀ ما فلانیم»، حرفش هیچ اعتبار علمی و عقلانی ندارد. اصلاً چه‌طور می‌شود یک‌چنین گزاره‌های کلی‌ای را اثبات کرد؟ کافی است اندکی تأمل کنیم یا چنین ادعاهایی را با تفکری منتقدانه به‌چالش بکشیم.

لطفاً با مسائل انسانی احساسی برخورد نکنید. اگر کسی می‌خواهد حرفش دست‌کم ارزش اعتنا و بررسی داشته باشد، نباید راجع به‌مسائل انسانی روی هوا از خودش گزاره‌های کلی در بیاورد. می‌تواند بگوید تا جایی که من دیده‌ام»، به‌نظر من»، فکر می‌کنم این‌طور باشد که»، شاید» یا حتی در اغلب موارد»، اما این‌که بگوید بی‌استثناء همۀ این‌ها یا همۀ آن‌ها، همۀ مردها یا همۀ زن‌ها یا -چه‌می‌دانم- همۀ دهه‌فلانی‌ها این‌طورند و آن‌طورند، دست‌بالا حرفش می‌تواند به‌عنوان یک کنایه یا شوخی قابل اعتنا واقع شود.

شاید گفته شود فلان فیلسوفان بزرگ هم چنین گزاره‌هایی دارند. خب، در این‌صورت، با تمام احترامی که برای تلاش علمی‌شان قائلم، اصرار دارم که اشتباه کرده‌اند؛ اشتباهی که قطعاً شأن علمی‌شان را هم می‌تواند خدشه‌دار کند. اظهار چنین نظری دربارۀ فیلسوفان نامدار برای من دشوار نیست. در صورت صحت چنین نقل‌هایی، هر نتیجه‌ای هم که از حرفشان گرفته‌اند یا گرفته شده ناقص و غیرقابل استناد و اعتماد است. این بت‌ها شاید برای امثال بعضی از دوستانی که ژست تحلیل و این‌ها می‌گیرند هم‌چنان پرستیدنی باشند، ولی باید خدمتشان عرض کنم که استناد به‌ مسلک آن‌ها، به‌هیچ‌وجه برهان موجهی نیست.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها